عبادت ، هدف آفرینش ماست . قرآن مى فرماید: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ)
کارهایى را که انجام مى دهیم ، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است ؛ گرچه مانند کسب و کار، تحصیل علم ، ازدواج و یا خدمت به مردم ، براى رفع نیازهاى خود یا جامعه باشد.
آنچه یک امر را عبادت مى کند، آنست که به انگیزه اى مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایى (صبغة اللّه ) داشته باشد.
فطرت و عبادت
بعضى کارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پایه فطرت ؛ آنچه عادت است هم مى تواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مى تواند بى ارزش باشد، مانند عادت به سیگار. اما اگر امرى فطرى شد، یعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاکى که خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش است .
امتیاز فطرت بر عادت آنست که زمان و مکان ، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تاءثیرى ندارد و هر انسانى از آن جهت که انسان است آن را دارا مى باشد؛ مانند علاقه به فرزند که اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش را دوست مى دارد. اما مسائلى مانند شکل و فرم لباس یا غذا، از باب عادت است و در زمان ها و مکان هاى مختلف ، متفاوت است . در بعضى مناطق ، چیزى مرسوم است که در جاهاى دیگر رسم نیست .
عبادت و پرستش نیز یکى از امور فطرى است و لذا قدیمى ترین ، زیباترین و محکم ترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتکده ها و آتشکده هاست .
البتّه در شکل و نوع پرستش ها تفاوت هاى زیادى دیده مى شود. یکى تفاوت در معبودها که از پرستشِ سنگ و چوب و بت ها گرفته تا خداى عزیز، و یکى در شکل و شیوه عبادت که از رقص و پایکوبى گرفته تا عمیق ترین و لطیف ترین مناجات هاى اولیاى خدا تغییر مى کند.
هدف انبیا نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده ، بلکه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شکل عبادت بوده است .
هزینه هاى سنگینى که در ساختمان کلیساها، کنیسه ها، معابد هندوها و مساجد صرف مى شود، مقدس شمردنِ پرچم ، وطن و قهرمانان ملّى ، ستایش کمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوه هایى از روح پرستش در وجود آدمى است .
آنها هم که خدا را پرستش نمى کنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرک و مکتب و راه و روش خود را مى پرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مى روند و هستى خود را فداى معبودشان مى سازند. پرستش در انسان یک ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى : همچو میل کودکان با مادران
سِرّ میل خود نداند در لبان
خداوند حکیم هر میل و غریزه اى را در انسان قرار داده ، وسیله ارضاء و تاءمین آن را نیز در خارج ایجاد کرده است . اگر تشنگى در انسان پیدا مى شود، آب آفریده و اگر گرسنگى هست ، غذا نیز هست . اگر غریزه جنسى در انسان قرار داده ، براى او همسر خلق کرده و اگر قوّه شامّه آفرید، بوئیدنى ها را نیز آفرید.
یکى از احساسات عمیق انسان میل به بى نهایت ، عشق به کمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تاءمین کننده این تمایلات فطرى است . نماز وعبادت ، رابطه انسان با سرچشمه کمالات ، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بى نهایت است .
ریشه پرستش
کیست که خداوند را با اوصاف و کمالاتِ بى پایانش بشناسد، اما سر تسلیم و خضوع فرو نیاورد؟ قرآن از طریق داستان ها و تاریخها، نشانه هایى از قدرت و عظمت او را براى ما بیان مى دارد.
مى فرماید: خداوند به مریمِ بى همسر فرزند داد. رود نیل را براى موسى شکافت و فرعون را در آن غرق کرد. انبیا را با دست خالى بر ابرقدرت هاى زمان خود پیروز کرد و بینى طاغوت ها را به خاک مالید.
اوست که شما را از خاکِ بى جان آفرید و مرگ و حیات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست .
کیست که ضعف و ناتوانى و جهل و محدودیت خود و خطرات و حوادثِ پیش بینى شده و نشده را درک کند، ولى احساس نیاز به قدرت نجات دهنده اى نکند و سر تسلیم خم نکند؟
قرآن در لابلاى آیات ، ضعف انسان را به او گوشزد مى کند و مى گوید: تو هنگام تولّد هیچ نمى دانستى و هیچ آگاهى نداشتى ، یکپارچه ضعف بودى ، چنانکه پس از قدرت هم باز رو به ضعف مى روى .
تو هر لحظه مورد تهدید انواع خطرات هستى .
اگر حرکت زمین کُند شود و شب یا روز ثابت بمانند، کیست که حرکت آن را تند کند و تغییر دهد؟
اگر آبها به عمق زمین فرو رود، کیست که براى شما آب گوارا بیاورد؟
اگر بخواهیم آب آشامیدنى شما را تلخ و شور قرار مى دهیم .
اگر بخواهیم درختان را براى همیشه خشک مى گردانیم .
اگر بخواهیم دائما زمین را لرزان و متزلزل قرار مى دهیم .
اینها ودهها نمونه دیگر را قرآن ذکر مى کند تا انسان را از غفلت به در آورد وغرورش را بشکند وبه عبادت وتذلّل در برابر آفریدگار وادارد.